1 کتاب امیرمعزی تشیّع، ریشه‌ها و باورهای عرفانی» با بدفهمی از یک روایت شروع می‌شود امیرمعزی در آغاز کتاب خود می‌نویسد بنا به روایت ابن دُرید، دلیل قتل یثربی، تفاوتی بود که او میانِ دین علی ع و دین محمد ص قائل شد و به طور ضمنی، علی را متهم به ادعای عقیده‌ای منحرف در مقایسه با اسلام نموده است قسمت‌های دیگر تاریخ طبری، توضیحات کتاب الإشتقاق را در این مورد، زیر سؤال می‌برد، زیرا این عبارت توسط حامیان علی ع هم به کار رفته است» امیرمعزی، تشیع ریشه‌ها و باورهای عرفانی، ص۲۴ امیرمعزی در فهم روایت ابن دُرید به کلّی به خطا رفته است متن ابن دُرید چنین است ومنهم بنو جَمَل، بطنٌ منهم هِندٌ الجَمَلِیّ، الذی قُتِل مع علیّ صلواتُ الله علیه یومَ الجمل وإیّاه عَنی عَمرو بن یَثرِبیّ قتلتُ عِلْباءَ وهِنْدَ الجَمَلِی … وابناً لصُوحان علَى ‌دینِ ‌عَلِی فأسَرهُ عَمَّار بن یاسر فجاء به إلى علیٍّ رضی الله عنه فأمّر بقتْله ولم یقتُل أسراً غَیره، فقیل له فی ذلک فقال إنَّه زعم أنَّه ق
بسم الله الرّحمن الرّحیم کتاب اصفیاء امیر المؤمنین ع منسوب به ابن فضّال                                                        علی عادل زاده   در کتاب العقد النضید و الدرّ الفرید» نوشته محمد بن الحسن القمّی، روایاتِ متعدّدی از شیخ مفید به اسناد از ابن عقده از علی بن الحسن بن فضال درباره حوادث سقیفه و حمله به خانه حضرت زهرا س و واکنش اصحاب خاصّ امیرالمؤمنین ع نقل شده است  این روایات به صورت پیوسته از صفحه ۱۴۹ تا ۱۶۲ آمده که نشان می‌دهد از منبع واحدی اخذ شده که با توجه به سبک روایت بعید نیست قدمت آن دست کم تا قرن ۵ ق قابل پذیرش باشد ظاهراً این روایات از مجموعه‌ای منسوب به علی بن الحسن بن فضال گرفته شده است در آثاری که برای ابن فضال برشمرد‌ه‌اند شاید عنوانِ کتابِ اصفیاء امیر المؤمنین ع» بیشترین تناسب را با این روایات داشته باشد شیخ طوسی آخرین کتابی که برای علی بن الحسن بن فضال نام برده، کتاب الاصفیاء» است شیخ طوسی سپس نوشته است أخبرنا بکتبه قراءة علیه أکثرها، و الباقی إجازة،
رمزواره‌های نصیری در کتاب الهدایة الکبرى عمیدرضا اکبری علی عادل زاده   چکیده امروزه تحقیقات متعددی جایگاه ویژه حسین بن حمدان خصیبی م ۳۴۶ق یا ۳۵۸ق را در شکل‌گیری و انسجام فرقه غالی نصیریه نمایانده، و از آرای غالیانه او در آثار‌ سری‌اش بحث کرده‌اند ولی خصیبی در الهدایة الکبری عقاید نصیری را مگر در بحث بابیت کمتر به تصریح بیان داشته، و همین موجب شده برخی این اثر را پیراسته از غلو بدانند نوشته پیش رو با بررسی‌ تطبیقی میان روایات الهدایة و دیگر آثار نصیری، پاسخ‌گوی این پرسش است که آیا عقاید نصیری خصیبی در الهدایه نمود یافته است؟ در مقاله ضمنِ بیانِ مشابهت‌های گسترده میان الهدایة و آثار اختصاصی خصیبی مانند الرسالة الرستباشیة، عقایدی چون ندای الوهیت امیرالمؤمنین ع، نامیرایی امامان، الوهیت شاهان ایران، حلول و تناسخ، خصوصاً در بخش مربوط به امامان در الهدایة نشانه‌یابی و رمزگشایی شده است عمومی بودن کتاب الهدایه زمینه این پرده‌پوشی نسبی مؤلف بوده است هم‌چنین ای
بسم الله الرحمن الرحیم التعریف بکتاب بستان الواعظین» أحد مصادر تفسیر البرهان بقلم ابراهیم جواد   یعدّ کتاب بستان الواعظین» من المصادر التی نقل منها السیّد هاشم البحرانیّ فی بعض کتبه، مثل البرهان فی تفسیر القرآن»، ومدینة المعاجز»، ولم نرَ أحداً من علمائنا قد نقل عن هذا الکتاب سواه ره ومن المحتمل أنّ السیّد لم یتمکّن من التعرّف على صاحب الکتاب، ولهذا لم ینسبه إلى أحدٍ فی أیّ موضع، بل کان یعبّر فی بعض المواضع بقوله ومن ذلک ما رواه صاحب بستان الواعظین1، وقد نسبه آقا بزرگ الطهرانیّ إلى بعض القدماء، قال بستان الواعظین لبعض القدماء، ینقل عنه السید هاشم التوبلی المتوفى سنة 1107 فی کتابه مدینة المعجزات فی النص على الأئمة الهداة» وغیره بعنوان قال صاحب کتاب بستان الواعظین»2 والصّحیح أنّ هذا الکتاب هو بستان الواعظین وریاض السّامعین» للحافظ ابن الجوزیّ المتوفّى سنة 597 هجریّة؛ إذ إنّ أکثر هذه الروایات التی نقلها السیّد عنه فی کتبه موجودةٌ فی هذا الکتاب، وسوف نسرد تلک الرّ
علی عادل زاده       نسخه‌ای از این رساله در کتابخانه مجلس به شماره 31226 نگهداری می‌شود نویسنده این رساله نواده شهید ثانی، علی بن محمد بن الحسن بن زین الدّین است او پس از آن که در کتاب الدرالمنثور به مناسبت شرح حدیثی در تحریم غنا، به نقد فیض کاشانی، غزّالی و مرام صوفیه پرداخت؛ تصمیم گرفت آن را به صورت رساله‌ی جداگانه‌ای نشر دهد؛ چنان که در همان کتاب الدرالمنثور می‌نویسد و بسط الکلام فی هذا الحدیث لاقتضاء المقام ذلک؛ و قد افردته من هذا الکتاب فی رسالة مع اضافة ما تیسّر و الله الهادی الی سواء السبیل و هو حسبنا و نهم الوکیل» الدرالمنثور من المأثور و غیر المأثور، ج1، ص65، تصحیح منصور ابراهیمی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی رساله‌ای که به آن اشاره شده همین رساله‌ی السّهام المارقة است، چنان که در آغاز آن می‌نویسد     و بعد فیقول غریق بحر ذنبه و راجی عفو ربّه علی بن محمد بن الحسن بن زین الدین نور الله قلبه بانوار المعرفة و الیقین انّی بعد ما کتبت ما برز من شرح اصول الکافی
آخرین جستجو ها